تقدیر / اردلان سرفراز

آدم خیلی حقیره
بازیچه ی تقدیره

پل بین دو مرگه
مرگی که ناگزیره

حتی خود تولد
آغاز راه مرگه

حدیث عمر و آدم
حدیث باد و برگه

آغاز یک سفر بود
وقتی نفس کشیدیم

با هر نفس هزار بار
به سوی مرگ دویدیم

تو این قمار کوتاه
نبرده هستی باختیم

تا خنده رو ببینیم
از گریه آینه ساختیم

آدم خیلی حقیره
بازیچه ی تقدیره

پل بین دو مرگه
مرگی که ناگزیره

فرصت همین امروزه
برای عاشق بودن

فردا می پرسیم از هم
غریبه ای یا دشمن

ای آشنای امروز
عشق منو باور کن

فردا غریبه هستی
امروز و با من سر کن

تولد هر قصه
یک جاده ی کوتاهه

اول و آهر مرگه
بودن میون راهه

اگر چه عاجزانه
تسلیم سرنوشتیم

با هم بیا بمیریم
شاید یک روز برگشتیم

آدم خیلی حقیره
بازیچه ی تقدیره

گل بین دو مرگه
مرگی که ناگزیره

فریاد زیر آب / ایرج جنتی عطایی

ضیافتهای عاشق را، خوشا بخشش، خوشا ایثار
خوشا پیدا شدن در عشق، برای گم شدن در یار

چه دریایی میان ماست، خوشا دیدار ما در خواب
چه امیدی به این ساحل، خوشا فریاد زیر آب

خوشا عشق و خوشا خون جگر خوردن
خوشا مردن، خوشا از عاشقی مردن

اگر خوابم اگر بیدار، اگر مستم اگر هشیار
مرا یارای بودن نیست، تو یاری کن مرا ای یار

تو ای خاتون خواب من، من تن خسته را دریاب
مرا هم‌خانه کن تا صبح، نوازش کن مرا تا خواب

همیشه خواب تو دیدن، دلیل بودن من بود
چراغ راه بیداری، اگر بود از تو روشن بود

نه از دور و نه از نزدیک، تو از خواب آمدی ای عشق
خوشا خودسوزی عاشق، مرا آتش زدی ای عشق

قصه ی وفا / ایرج جنتی عطایی

به خاطر آور، که آن شب به برم
گفتی که بی تو، ز دنیا بگذرم
کنون جدایی نشسته بین ما
پیوند یاری، شکسته بین ما
گریه می کنم
با خیال تو
به نیمه شب ها
رفته ای و من
بی تو مانده ام
غمگین و تنها
بی تو خسته ام
دل شکسته ام
اسیر دردم
از کنار من
می روی ولی
بگو چه کردم
رفته ای و من آرزوی کس
به سر ندارم
قصه ی وفا با
دلم مگو
باور ندارم

گل گلدون من / فرهاد شیبانی

گل گلدون من شکسته در باد
تو بیا تا دلم نکرده فریاد
گل شب‌بو دیگه شب بو نمیده
کی گل شب‌بو رو از شاخه چیده

گوشه‌ی آسمون پر رنگین‌کمون
من مث تاریکی، تو مثل مهتاب
اگه باد از سر زلف تو نگذره
من میرم گم میشم تو جنگل خواب

گل گلدون من، ماه ایوون من
از تو تنها شدم چو ماهی از آب
گل هر آرزو، رفته از رنگ و بو
من شدم رودخونه، دلم یه مرداب

آسمون آبی میشه، اما گل خورشید
رو شاخه‌های بید، دلش می‌گیره
دره مهتابی میشه، اما گل مهتاب
از برکه های آب، بالا نمیره

تو که دست تکون میدی
به ستاره جون میدی
می‌شکفه گل از گل باغ
وقتی چشمات هم میاد
دو ستاره کم میاد
می‌سوزه شقایق از داغ

گل گلدون من، ماه ایوون من
از تو تنها شدم چو ماهی از آب
گل هر آرزو، رفته از رنگ و بو
من شدم رودخونه، دلم یه مرداب