دوستت دارم
 نوری که از درون تو می درخشد
 و راهم را روشن می کند
تاریکی ابرهایت را دوست دارم
 که در ستایش روشنی می باری
رودخانه هایت را
 که به سنگ ریزه و خارهایم سلام
 می کنند
دریایت را دوست دارم
 که فقط برای غرق کردن من آفریدی
و این ساعت گیج را دوست دارم
 که دو روز است خوابیده است
 که تو را بیش تر ببینم