قصه ی وفا / ایرج جنتی عطایی

به خاطر آور، که آن شب به برم
گفتی که بی تو، ز دنیا بگذرم
کنون جدایی نشسته بین ما
پیوند یاری، شکسته بین ما
گریه می کنم
با خیال تو
به نیمه شب ها
رفته ای و من
بی تو مانده ام
غمگین و تنها
بی تو خسته ام
دل شکسته ام
اسیر دردم
از کنار من
می روی ولی
بگو چه کردم
رفته ای و من آرزوی کس
به سر ندارم
قصه ی وفا با
دلم مگو
باور ندارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *