خواب کودکی / قیصر امین پور

در خوابهای کودکی ام
هر شب طنین سو قطاری
از ایستگاه می گذرد
دنباله ی قطار
انگار هیچ گاه به پایان نمی رسد
انگار
بیش از هزار پنجره دارد
و در تمام پنجره هایش
تنها تویی که دست تکان می دهی
آنگاه
در چارچوب پنجره ها
شب شعله می کشد
با دود گیسوان تو در باد
در امتداد راه مه آلود
در دود
دود
دود …

سفر در هوای تو / قیصر امین پور

ای حُسن یوسف دکمه پیراهنِ تو
دل می شکوفد گل به گل از دامن تو

جز در هوای تو مرا سیر و سفر نیست
گلگشت من دیدار سرو و سوسن تو

آغاز فروردین چشمت، مشهد من
شیراز من اردیبهشتِ دامن تو

هر اصفهان ابرویت نصف جهانم
خرمای خوزستانِ من خندیدن تو

من جز برای تو نمی خواهم خودم را
ای از همه من های من بهتر، منِ تو

هر چیز و هر کس رو به سویی در نمازند
ای چشم های من، نمازِ دیدن تو!

حیران و سرگردانِ چشمت تا ابد باد
منظومه ی دل بر مدار روشن تو.